نقد كتابهاي فارسي راهنمايي
چكيدهي مقاله:
زبان فارسي با سابقهي چند هزار ساله و با پشتوانههاي بزرگ علمي، مذهبي و فرهنگي از پايگاه بلندي برخوردار است و بر ماست كه براي زنده نگهداشتن و گسترش اين فرهنگ غني و عظيم كمر همت ببنديم.
اولين گام براي نيل به اين هدف آموزش صحيح زبان و كاربرد درست آن است كه اين امر بيش از هر جا در كتابهاي درسي ميسر ميگردد.
خوشبختانه در چند سال اخير تلاشهاي پيگير و همه جانبهاي براي تغيير كتابهاي فارسي دبستان صورت گرفته، و به اجرا نيز درآمده است. بديهي است براي ادامهي اين سير تكاملي و رسيدن به نتيجهي مطلوب بايد در دو مقطع راهنمايي و دبيرستان نيز دگرگوني حاصل شود تا همهي كتابها يك دست و از يك روال منطقي برخوردار گردد.
نگارنده در اين مقاله ضمن نشان دادن موارد ضعف و قوت كتابها نظر مؤلفان محترم را به نكات زير جلب ميكند:
توجه به ترتيب قرارگيري بخشهاي كتاب، عدم تكرار برخي موضوعات دستوري، دقت در انتخاب متون و اشعار و اهميت به موضوعات نگارشي، جدا يا متصلنويسي كلمات و ... .
عفتالسادات رنجبر
ليسانس زبان و ادبيات فارسي
16/11/83
به نام خدا
(نقد كتابهاي فارسي راهنمايي)
جايگاه زبان فارسي و اهميت آن بر هيچ كس پوشيده نيست. اين زبان با سابقهي چند هزار ساله و با پشتوانههاي بزرگ علمي، مذهبي و ادبي پايگاه بلندي را به خود اختصاص داده است و امروز كه ما به عنوان تنها كشور فارسي زبان داعيهدار اين فرهنگ غني و عظيم هستيم بايد در زنده نگهداشتن و گسترش آن بيش از پيش كمر همت ببنديم.
براي دستيابي به اين هدف، اولين گام آموزش صحيح زبان و كاربرد درست آن است و اين وظيفه بيشتر و بهتر از هر جا در كتابهاي درسي ميسر ميگردد.
خوشبختانه در چند سال اخير تلاش پيگير و همه جانبهاي براي تغيير كتابهاي فارسي دبستان صورت گرفته و به مرحلهي اجرا نيز درآمده است كه نتايج ارزشمند آن را همگان شاهد هستيم. بديهي است براي ادامهي اين سير تكاملي و رسيدن به نتيجهي مطلوب بايد در كتابهاي دو مقطع راهنمايي و دبيرستان نيز به تبع آن دگرگوني حاصل شود تا همهي كتابها از يك روال منطقي و يكنواخت برخوردار گردد و گامهاي برداشته شده در كتابهاي ابتدايي در دورهي دبيرستان به منزل و مقصد خويش برسد.
براي اين منظور ناچاريم به بازنگري اين كتب نيز بپردازيم و ضمن رفع كاستيها، جنبههاي ارزشمند آن را تقويت كنيم.
بهتر است به سراغ كتاب برويم، ابتدا كتاب فارسي اول راهنمايي:
از همان آغاز تصوير چشمنواز روي جلد نظرمان را جلب ميكند: شمال است، هوا ابري است، دقايقي ديگر باران خواهد باريد، به هر جا كه مينگريم سرسبز است، گويي رنگ زمين سبز است. صداي اذان در فضا ميپيچد، چه آرامشي به انسان دست ميدهد. پنجرهي هر خانه به روي گلدان گلي باز ميشود. احساس ميكنيم در اتاقي ايستادهايم كه در آن رو به مسجد باز ميشود. مخمل قرمز گلابتون دوزي شدهي روي صندلي و گلدان پرگل روي آن گويي دوستي را به مهماني فرا ميخواند. درخت روبهروي اتاق سر به آسمان كشيده و انگار براي بزرگ شدن با درخت كنارياش مسابقه گذاشته است.
در جستجوي مرغان بهشتي به طرف ديگر كتاب مينگريم كه تجلي ذات لايتناهي پروردگار را در شعر نظامي با خطي خوش ميبينيم:
ما همه فاني و بقا بس تراست ملك تعالي و تقدس تراست[1]
آن چنان اين منظره، پاك، فرحبخش و دلرباست كه انسان آرزو ميكند براي هميشه آن جا بماند اما فرصتي نيست.
به سراغ مطالب كتاب ميرويم و با خود ميگوييم اي كاش اين همه زيبايي و هماهنگي با مطالب همراه ميشد تا بگوييم «حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت»
اكنون با اطمينان از تغيير كتابهاي اين دوره به بررسي و تحليل آنها پرداخته، بعضي از محاسن و معايب آن را گوشزد ميكنيم تا در تأليف كتابهاي آينده به آن توجه شده، فتحبابي در تغيير نگرش و تدوين كتب آموزشي گردد.
ابتدا فهرست مطالب را از نظر ميگذرانيم: كتاب از يك فصلبندي و نظم پسنديدهاي برخوردار است به اين صورت كه از موضوع دين آغاز ميشود و به مبحث علم خاتمه مييابد و در خلال آن زيباييهاي طبيعت، جلوههاي زندگي، مردمشناسي، اخلاق و هنر به دانشآموزان آموزش داده ميشود.
موضوعات دستوري و نگارش نيز به تناسب در لابهلاي مطالب گنجانده شده است.
بهتر است به مطالب كتاب نظري بيفكنيم تا نسبت به كم و كيف آنها آشنايي بيشتري حاصل گردد. در نگاه اول و با يك بررسي كوتاه چند نكتهي ساده نظر خواننده را به خود ميكشاند:
1ـ اختصاص بخش جداگانهاي به «تحميديه» كتاب را جلوهي ديگر ميبخشد.
2ـ قرار گرفتن بخش اخلاق و هنر و علم به دنبال بخش اسلام مطلوبتر و متناسبتر است تا زيباييهاي طبيعت و جلوههاي زندگي و ... .
3ـ افزايش بخشي به نام ملي و ميهني بسيار پسنديده و لازم است.
4ـ ناهماهنگي مطالب بعضي بخشها قابل توجه است براي مثال: شعر فروتني در فصل هنر كتاب اول و شعر نحوي و كشتيبان در فصل اخلاق كتاب دوم.
5ـ سنگيني و حجم زياد بعضي از قسمتهاي كتاب نكتهي ديگري است كه بايد به آن توجه كرد. براي نمونه: درس فصلهاي سال، و هنر چيست در كتاب اول.
6ـ فصل اخلاق اگر به اصل حكايتهاي ساده و كوتاه يا متنهاي آسان از متون اخلاقي اختصاص يابد، دانشآموزان ضمن لذت بردن از خواندن آن، با متون كهن و سبك نگارش آنها آشنا خواهند شد.
7ـ اگر در كتابهاي اول و دوم نيز مانند كتاب سوم صفحهاي سفيد با عنواني مناسب گنجانده ميشد تا دانشآموزان با تكيه بر اطلاعات و ذوق و علاقه و استعداد خود مطلبي بنويسند، هم مجالي فراهم ميشود تا آنچه در ضمير خود دارند ـ خواه علمي، خواه ادبي ـ اظهار كنند، هم زمينهي خلاقيت و انگيزهي دروني براي نوشتن ايجاد ميگردد.
8ـ خالي بودن كتاب از معرفي و شرح زندگاني زنان بزرگ موضوع ديگري است كه خودنمايي ميكند. در اين كتابها جز از پروين اعتصامي و مادام كوري از زنان نامآور ديگري ذكري به ميان نيامده است.
9ـ استفاده از خط نستعليق گر چه مزيتهايي دارد اما در بسياري موارد دانشآموزان را در خواندن متون دچار مشكل كرده است بهتر است به دليل خواندني بودن متنها از خط نسخ يا خطي شبيه به آن استفاده شود و فقط اشعار با خط نستعليق نوشته شود.
10ـ بسياري از ابنيهي تاريخي و تابلوهاي نقاشي بدون ذكر محل و يا نام صاحب اثر است: صفحهي 86 و 89 كتاب دوم.
11ـ نوشتن اشعار روي تصاوير خواندن را مشكل ميسازد: صفحهي 36 كتاب اول.
12ـ از نظر واژگان شيوهي غالب ـ چنانچه در مقدمهي كتابها اشاره شده ـ بر جدانويسي است. شايد جدانويسي باعث سادهنويسي و سهولت اين امر باشد اما عيب آن اين است كه خواندن بسياري از كلمات را با اشكال روبهرو ميكند و به تبع آن نوشتن را. اصولاً از گذشته تا امروز كلماتي متصل نوشته ميشوند كه يا د اراي «وند» باشند يا يك واژهي «واحد» حساب شوند. حال با جدا كردن آنها از هم دانشآموزان، آنها را دو كلمهي جدا تصور كرده، يا با اندكي مكث آن را ميخوانند: فرمان ـ روا (صفحهي 98 كتاب دوم) يا با افزودن كسرهي اضافه به صورت تركيب اضافي آنها را به هم وصل ميكنند: غمخوار ـ غمِخوار (صفحهي 8 كتاب اول) خونسرد ـ خونِسرد و آدمكش ـ آدمِكش (صفحهي 21 كتاب اول) و عيب ديگر اين كه عدهاي از دانشآموزان گمان ميكنند هر كلمهي چند هجايي را بايد جدا نوشت براي مثال: ستيزه ـ سه تيزه (صفحهي 85 كتاب اول). ستيغ ـ سه تيغ (صفحهي 104 كتاب دوم)، اهريمني ـ اهري مني (صفحهي 108 كتاب دوم) و اين آفت است.
13ـ تمرينهاي كتاب از يك طرف با حجم زياد و از طرف ديگر با اشكالاتي همراه است:
الفـ بدون هيچ توضيح يا اشارهي قبلي دربارهي نكتهاي، در برخي تمرينها از دانشآموز خواسته شده با تركيب واژههايي كلمات جديد بسازند: صفحهي 33 و 65 كتاب اول: شكوفه + باران، شگفت+ انگيز ... هم چنين كتاب دوم صفحهي 52 و 107: سفر + نامه، كوچ + نشين و ... و يا ساخت واژهي مشتق از اسم + وند، پاك + ي (صفحهي 24 كتاب اول). اين در حالي است كه درس اين نكات دستوري در كتاب سوم آموزش داده شده است.
بـ در تمرين 2 صفحهي 31 كتاب دوم ميخوانيم: «در مصراعهاي زير نهاد را مشخص كنيد» در صورتي كه به جاي مصراعها يك جملهي مركب نوشته شده است.
جـ در تمرين 2 صفحهي 45 و تمرين 3 صفحهي 60 كتاب دوم، از دانشآموزان خواسته شده به جاي كلمات و عباراتي كه زير آن خط كشيده شده است كلمات ديگري بنويسند. مثلاً زير كلمهي «ميانديشم» و ضربالمثل «تيشه به ريشهام ميزنند» و فعل «ميآموختند» خط كشيده شده است، چه لزومي دارد اين واژههاي قشنگ به صورتي ديگر تغيير يابد و ناچاراً دانشآموز به جاي «ميانديشم» بنويسد: «فكر ميكنم».
د ـ سؤال 8 صفحهي 84 كتاب دوم، با ساير پرسشهاي اين صفحه تناسب ندارد جاي مناسب اين سؤال صفحهي 60 همين كتاب است.
14ـ استفادهي بعضي تركيبات در متنها نه تنها زيبايي ندارد بلكه اشتباه و نامناسب به نظر ميرسد: سطر 6 صفحهي 43 كتاب دوم: «ميليونها سال است كه هر سحرگاه روشني خورشيد از لابهلاي شاخههاي انبوهم تيغ ميزند.» و سطر 11 صفحهي 92 كتاب اول: «شمار مهاجران تركي زبان نيز در استان گيلان نظرگير است».
15ـ اصلاح غلطهاي چاپي كتابها توصيه ميگردد: سطر 13 صفحهي 111 كتاب اول: در جملهي «چنان كه اگر ده كس در آن ميان پنهان شوند»؛ ده كس به دو كس تغيير يابد]
و سطر اول صفحهي 90 كتاب دوم، تاريخ حملهي دشمن به خاك ميهن از «30 شهريور سال 1359» به 31 شهريور اصلاح گردد.
16ـ در واژهنامهي كتاب دوم ترتيب الفبايي كلمات در چند مورد رعايت نشده است: صفحهي 184، «ايام» بعد از «ايزد» ـ صفحهي 187، «راديواكتيو» بعد از «راديوم» و «مستور» در ستون حرف «س» قرار گرفته است.
17ـ گنجاندن مبحث شخص ـ صرف ـ ساخت، بن ـ شناسه در درس فعل (1) صفحهي 39 و اقسام فعلهاي ماضي در فعل (2) صفحهي 62 (كتاب دوم) بسيار سنگين و خسته كننده است در حالي كه درس ضمير در كلاس سوم در دو بخش (ضمير (1) صفحهي 101 و ضمير (2) صفحهي 123) قرار گرفته است.
18ـ بهتر است درسهاي نگارش و دستور زبان به گونهاي تنظيم و تدوين شود كه در دورهي دبيرستان نياز به تكرار آنها نباشد. هم اكنون در كتابهاي دبيرستان اغلب نكات دستوري و نگارشي راهنمايي را نه يك سال كه در هر سه سال دبيرستان ميبينيم مثلاً:
زمانهاي فعل (زبان فارسي اول دبيرستان صفحهي 41ـ38، زبان فارسي دوم دبيرستان صفحهی 42ـ39 و زبان فارسي سوم دبيرستان صفحهي 59ـ58).
ساختمان اسم (زبان فارسي اول دبيرستان صفحهي 62ـ59، زبان فارسي دوم دبيرستان صفحهي 96ـ95 و زبان فارسي سوم دبيرستان صفحهي 134ـ133 و 159ـ155).
گزارش نويسي (زبان فارسي دوم دبيرستان صفحهي 171 تا آخر).
اگر اين مطالب در سه سال راهنمايي طوري طرحريزي شود كه هر سال تكميل درس سال قبل باشد، در دورهي دبيرستان نيازي به تكرار آنها نخواهد بود و يك يادآوري كلي كفايت ميكند.
اما اگر يك مبحث دستوري براي دوره راهنمايي مشكل تشخيص داده ميشود بهتر است آموزش كلي آن به دورهي دبيرستان واگذار شود تا به اين وسيله از تكرار ملالآور آن ـ به قول دانشآموزان دبيرستاني ـ در هر پايه و دوره جلوگيري شود.
در اينجا يك بار ديگر به خاطر ميآوريم كتابهاي دورهي راهنمايي با وجود بعضي كاستيها از جنبههاي ارزشمند و قابل توجهي چون: اشعار نغز و پرمغز اخلاقي، نكتههاي دستوري و نگارشي مناسب، تصاوير زيبا و گويا و بيان مفاخر و آثار تاريخي و جلوههاي غرور آفرين شهرهاي اين سرزمين پهناور برخوردار است.
عفتالسادات رنجبر
ليسانس زبان و ادبيات فارسي
16/11/